جدول جو
جدول جو

معنی ژاک ششم - جستجوی لغت در جدول جو

ژاک ششم
(کِ شِ شُ)
پسر ماری استوارت. متولد بسال 1566 در ادیمبورگ و متوفی بسال 1625 میلادی پادشاه اکس در 1567 و پادشاه بریتانی کبیر از 1603 تا 1625. این پادشاه در انگلستان به ژاک اول موسوم است. وی با سلطه و نفوذ مذهبی خود فرمان به آزار و تعقیب انقلابیون و آزادیخواهان انگلیس داد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاک چشم
تصویر پاک چشم
آنکه از روی شهوت به نامحرم نظر نکند
فرهنگ فارسی عمید
(نِ شِ شُ)
ماری ژزف لوئی. پادشاه پرتقال. وی نخست در زمان جنون مادر، نایب السلطنۀ پرتقال بود و در سال 1807 میلادی کشور وی به دست فرانسویان افتاد و پس از آن واقعه به برزیل رفت و در 1821 بازگشت و اساس حکومت مشروطه را در پرتقال بنا نهاد (1769- 1826 میلادی)
لوساژ. دوک برتانی متوفی در 1442 م
پاپ مسیحی از سال 701 تا 705 م
لغت نامه دهخدا
(نِ شِ شُ)
کانتاکوزن. امپراطور بیزانس از سال 1341 تا 1355 م
لغت نامه دهخدا
(اَ)
ششم یا مهرداد اول. پس از مرگ برادر بتخت سلطنت نشست و در مدت 38 سال فرمانروائی به اقدامات بزرگی دست یازید و دولت پارت را که از ولایت ماردها و ری تا هریرود امتداد مییافت مبدل به دولتی کرد که بعدها رقیب و همدوش دولت جهانی روم گردید و جریان تاریخ را در آسیای غربی تغییر داد. وی نخست دولت باختر را که متصرفات آن از سغد تا رخّج و از هریرود تا دهنۀ رود سند و پنجاب هند وسعت داشت بتصرف آورد و آنگاه بتسخیرماد بزرگ و خوزستان پارس و مملکت بابل پرداخت. سلطنت او از 174 تا 136 قبل از میلاد بود و هنگام مرگ او دولت پارت این ممالک را در تصرف داشت: پارت بالاخص گرگان، باختر، مرو، خوارزم، هرات، زرنگ (سیستان) ، رخّج، پنجاب هند، ولایت ماردها، ری، ماد بزرگ، خوزستان، پارس، مملکت بابل. ضمناً یادآور میشود که ماد بزرگ عبارت بود از این ولایات کنونی ایران: همدان، گروس، کرمانشاهان، نهاوند، ملایر، تویسرکان، خمسه، قزوین، عراق بالاخص (سلطان آباد) ، ولایات ثلاثه (گلپایگان و کمره و خوانسار) ، ری، اصفهان، یزد. مهرداد اول نخستین شاه اشکانی بود که مانند هخامنشی ها لقب شاهنشاهی را اختیار کرد. وی پادشاهی شجاع، جنگی، عاقل، معتدل و موقعشناس بود. دیودور گوید: ارشک شاه (مهرداد اول) از جهت رحم و انسانیتش مورد عنایات و اقبال مردم بود و دولت خود را توسعه داد و حدود آنرا بهند رسانید و بر ممالکی سلطنت کرد که وقتی تابع پروس بودند، با اینکه به اقتداراتی بزرگ رسید، برخلاف غالب پادشاهان نه پروردۀ نازو نعمت بود نه عشرت پرست و نه گستاخ. همان اندازه که در میدان جنگ در برابر دشمنان خویش شجاع بود، بهمان اندازه نسبت به اتباع خود ملایمت نشان میداد، و باری پس از اینکه جمعیت بسیاری را تابع خود گردانید، بهترین ترتیباتی را که شایان رعایت و حفظ و حراست میدانست، به آنها آموخت. (از تاریخ ایران باستان صص 2220- 2232). و رجوع به صفحات مذکور و مهرداد اول شود
لغت نامه دهخدا
(چَ)
که به ریبت در نامحرمان و محارم دیگران نبیند
لغت نامه دهخدا
(ژُ ژِ شِ شُ)
جرج دوم، پادشاه انگلیس فرزند ژرژ اول. وی بسال 1683 در هانور متولد شد و بسال 1760 میلادی در کنسینگتن درگذشت
نام پادشاه یونان. پسر بزرگ کنستانتین شاه یونان و ملکۀسوفی شاهزادۀ پروس. مولد سال 1890 میلادی در تاتوئی
وسولودویچ. نام امیر ولادیمیرو سوزدال و امیر روسیه. مولد میان سالهای 1187 و 1189 و وفات بسال 1238 م
لغت نامه دهخدا
(کِ سِوْ وُ)
یا ژاک فرانسیس ادوارد استوارت. یا شوالیه دسن ژرژ. پسر ژاک دوم انگلیسی، متولد در لندن بسال 1688 و متوفی در آلبانو بسال 1766 میلادی وی برای به دست آوردن تخت سلطنت مشقات بسیار متحمل شد و سرانجام نیز به مقصود نائل نگردید
پادشاه اکس از 1460 تا 1488م. تولد وی بسال 1451 و مرگش بسال 1488 بوده است
لغت نامه دهخدا
(کِ دُوْ وُ)
پسر شارل اول. متولد در قصر سن جیمز بسال 1633 و متوفی در سن ژرمن بسال 1701 میلادی وی بسال 1685پادشاه انگلیس شد. او سلطانی مستبد و جبار بود و بااحساسات ملی انگلیسیان. او با موافقت کردن با کاتولیکها و عقد اتحاد با لوئی چهاردهم مخالف بود. وی به دست گیوم ناسو شاهزادۀ ارانژ از تخت سلطنت خلع گردید و زندگانی خود را در فرانسه در قصر سن ژرمن واقع در لی به پایان رسانید
پادشاه اکس از 1437 تا 1460 میلادی متولد بسال 1430 و متوفی بسال 1460
ملقب به عادل. پادشاه آراگون (1260- 1327 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(بُ نُ)
نامی که گاهی در مقام تحقیر دهقان فرانسوی را دهند و غرض از آن کسی است که تن به هر بندگی و بیگاری و حقارت دهد
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ شِ شُ)
شش یک. سدس. یک از شش. یک سهم از شش سهم چیزی
لغت نامه دهخدا
تصویری از پاک چشم
تصویر پاک چشم
آنکه بریبت در نامحرمان و محارم دیگران نبیند نظر پاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک ششم
تصویر یک ششم
یک جز از شش جز شش یک سدس
فرهنگ لغت هوشیار